سعید اسپری زد به کیرش منم دوباره مشغول ساک زدن شدم.سعید Ø±ÙØª پشت من اولش Ùکر کردم میخواد کرم بزنه ولی سعید شروع کرد کون من٠لیسیدن با زبونش میکشید رو کپلای کونم ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ کونم٠خیس کرد با آب دهنش.خوشم اومده بود Ùˆ سرعت ساک زدنم برای علی بیشتر شده بود.
وقتی آمد زیر پتو ضربان قلبش رو Ú©Ù‡ از ÙˆØØ´Øª با شدت Ù…ÛŒ طپید رو ØØ³ کردم تازه متوجه شدم انگار ØØ§Ù„ خودم هم Ú©Ù… Ùˆ بیش مثل اون است
ÙØ±Ø¯Ø§ ØµØ¨Ø Ø±Ø§Ù‡ÛŒ تهران شدیم Ùˆ تا برسیم من دل تو دلم نبود همش ترس داشتم Ú©Ù‡ علی بÙهمه Ú†ÛŒ کار کردم Ùˆ پوستم٠بکنه ولی Ù†Ùهمید.
سعید از اتاق Ø±ÙØª بیرون Ùˆ علی دوباره دست به کار شد Ùˆ شلوار منو از پام در آورد Ùˆ بعدشم رکابی Ú©Ù‡ تنم بود ØØ§Ù„ا Ùقط یه شرت پام بود Ùˆ اونم لخت منو از پشت بغل کرده بود Ùˆ کیرش٠گذاشته بود لای پام Ùˆ داشت با دستش با کیر من ور Ù…ÛŒØ±ÙØª بعد از چند دقیقه از رو تخت بلند شد Ùˆ از اتاق Ø±ÙØª بیرون Ùˆ زود برگشت Ùˆ دوباره کنارم دراز کشید Ùˆ شرتمم از تنم در آورد Ùˆ منو برگردوند سمت خودش اصالا دلم نمیخواست نگاش کنم Ú¯ÙØª:وا Ú©Ù† چشمات٠ببین Ú†ÛŒ آوردم برات.چشمام٠باز کردم یه اسپری دستش بود Ú¯ÙØª:از این میزنم به این دول کوچولوت تا بÙهمی سکس Ø¨Ø§ØØ§Ù„ Ú†Ù‡ جوریه.
– خوب می یریم تو اتاق بابات اینا تا همین که بیاد متوجه بشیم
خوابیدم اومدروم Ú©ÛŒØ±Ù…ÙˆÚ¯Ø±ÙØª دستش باسوراخش میزون کردنشست روش تاسرش Ø±ÙØª تو Ú¯ÙØª واییی دردداره
خیلی زود متوجه شدم انگار تعداد خوابگاه کاÙÛŒ نیست Ùˆ نمی دونم رو Ú†Ù‡ ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ پدر کارمند ما رو جزو مرÙهین بی درد ØØ³Ø§Ø¨ کردند Ùˆ امتیاز check this out ما نرسید به ØØ¯ نصاب Ùˆ به من خوابگاه تعلق Ù†Ú¯Ø±ÙØª.
Ú¯ÙØªÙ… دلم نيومد بگم ديگه زنگ نزنه امير بيچاره همگقت مواظب باش به خودت لطمه نزنيبا اين دلسوزيات
صد داستان سکسی وسطای Ùیلم Ú©Ù‡ من Ù…ØÙˆ صØÙ†Ù‡ Ú¯Ù†Ú¯ بنگ بودم (بله آقا، ما خودمون جقی بودیم Ùˆ هستیم Ùˆ اینچیزارو سرمون میشه!!!) دیدم یارو صورتش رو صورت زنمه Ùˆ دارن لب ...
با شنیدن این ØØ±Ù دنیا روی سرم خراب شد اصلا باورم نمیشد علی همچین ØØ±ÙÛŒ بزنه مونده بودم Ú†ÛŒ بگم همینجوری هاج Ùˆ واج داشتم به این دوتا نامرد نگاه میکردم.
خانواده ها Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ من Ùˆ رضا وداداشش موندیم هنوز نیم ساعت از Ø±ÙØªÙ† خانواده نگذشته بود Ú©Ù‡ داداش رضا هم Ú©Ù‡ اون هم از ÙØ±ØµØª پیش آمده Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ بود با دوستاش Ø±ÙØªÙ†Ø¯ بیرون من Ùˆ رضا تنها شدیم
Numerous lives converge on an isolated island, all linked by an creator whose novel is now inextricably entwined together with his have lifestyle.
اما چون دخترم خيلي گريه مي كرد خيلي زود مجبور شدم قطع كنم ظهر وقتي شوهرم اومد جريان رو براش Ú¯ÙØªÙ… اونم خنديد Ùˆ Ú¯ÙØª دوباره Ø§ÙØªØ§Ø¯ÙŠ ØªÙˆ دردسر ØØ§Ù„ا تا وقتي با خودش كنار نياد Ùˆ از Ùكر اون بيرون نياد دست از تلÙÙ† كردن بر نمي داره
تو همین Ùکرا بودم Ú©Ù‡ درد کونم دوباره شروع شد یه نگاه به پایین انداختم؛بله علی سه تا از انگشتاش٠کرده بود توی کونم Ùˆ به همین علت دردم تشدید شد.دست خودم نبود بهش Ú¯ÙØªÙ…:علی یواش دردم میاد.Ú¯ÙØª:چاقال یکم صبر داشته باش تا دردش Ø¨ÛŒÙˆÙØªÙ‡ منو بگو Ú©Ù‡ دارم بهت ØØ§Ù„ میدم نمیخوام درد بکشی Ùˆ الا همین ØØ§Ù„ا این کیر Ú©Ù„ÙØªÙ میکردم تو کون نازت تا بÙهمی درد چیه Ùˆ به کارش ادامه داد تا این Ú©Ù‡ انگشتاش٠از کونم در آرود Ùˆ به سعید Ú¯ÙØª:بسه کیر ندیده چنان میخوره Ú©Ù‡ انگار قرار این چاقال اینو بکون,پاشو بیا تو هم با این کون ØµÙØ§ Ú©Ù† تا من ببینم این بچه خوشگل یاد Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ چجور باید ساک بزنه.